مجلس ترحیممجلس ترحیم، مجلسی است که خانواده و خویشان شخص درگذشته به منظور آمرزشخواهی، فاتحهخوانی یا ختم ترتیب میدهند. پیشینۀ برگزاری مجلس سوگواری، همچنانکه در برخی از آثار و نشانههای برجای مانده از عهد باستان بود، و به درازای حیات بشر بر زمین است. در اسلام نیز شرکت در مراسم سوگواری و پذیرایی در مجلس ترحیم به دوران صدر اسلام میرسد. امروزه مسلمانان سراسر ایران، به منظور فراهم آوردن امکان حضور دوستان و آشنایان برای اظهار همدردی و عرض تسلیت به بازماندگان سوگوار، مراسم و مجالسی برپا میکنند که همواره شمار و گستردگی آنها، نوع اظهار همدردی و تألم، و بهویژه آیینهای آن، در نواحی مختلف و برحسب موقعیت اجتماعی متوفا و شرایط اجتماعی، متفاوت بوده است. معمولاً برگزاری مجلس ختم، شب هفت، شب چهل، و شب سال رواج بیشتری دارد. و اولین و مهمترین مجلس در سومین روز پس از خاکسپاری، در خانه متوفی یا مسجد یا تکیه برگزار میشود که برگزاری آن سابقهای دیرینه دارد. فهرست مندرجات۲ - واژهشناسی پرسه ۳ - پیشینه ۴ - آداب و رسوم ترحیم در کشورها ۴.۱ - تاجیکستان ۴.۲ - هندیان ۴.۳ - مصر ۴.۴ - عراق و آذربایجان ۴.۵ - ایران ۴.۵.۱ - زردتشیان ایران ۵ - نحوه پذیرایی در ایران ۵.۱ - تهران ۵.۲ - کرمان و ترکمن ۵.۳ - کردستان ۵.۴ - بختیارهای لرستان ۵.۵ - در جنوب ایران ۶ - آداب مجالس ترحیم ۶.۱ - کارهای زنان ۶.۲ - سیاه پوشیدن ۶.۳ - قاریان ۶.۴ - شب چهلم ۶.۵ - برگزاری ترحیم در عید نوروز ۶.۶ - نحوه اطلاعرسانی ۷ - مجالس ترحیم مقامات ۸ - فهرست منابع ۹ - پانویس ۱۰ - منبع ۱ - معنای لغوی ترحیمتَرْحیم، مَجْلِس، مجلس سوگواری و آمرزشخواهی برای درگذشتگان که معمولاً در روز سوم، شب هفت، شب چله و شب سال برپا میشود و به آن مجلس فاتحهخوانی، ختم و تذکر هم میگویند. معنای لغوی ترحیم، مهربانی کردن، رَحِمَکَالله گفتن کسی را، [۱]
صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، ج۱، ص۴۳۸، تهران، ۱۳۷۷ش.
طلب آمرزش کردن، و درود فرستادن بر میت، [۲]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «ابن».
[۳]
آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ذیل «ابن»، تهران ۱۳۷۹ ش.
[۴]
معین، محمد، ذیل ترحیم، فرهنگ فارسی، تهران، ۱۳۸۰ش.
و تعزیه گفته میشود. [۵]
شاکر صابر ضابط، «التقالید بین بغداد و کرکوک»، ج۱، ص۶۷ـ ۶۸، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۳ (تشرین الثانی ۱۹۶۳).
۲ - واژهشناسی پرسهمعمولاً برای مجلس ختم و ترحیم زردشتیان واژۀ پُرسه بهکار میرود، [۶]
سروشیان، جمشید، فرهنگ بهدینان، ج۱، ص۳۰، به کـوشش منوچهر ستـوده، تهران، ۱۳۵۶ش.
با اینهمه، این واژه در میان مسلمانان ایران هم رایج بوده است و در این زمان، میان برخی از اقوام مسلمان، مجالس ترحیم، یا دست کم یکی از آنها، با همین واژۀ پُرسه یا پُرس خوانده میشود. [۷]
تدین، انوشیروان، تاریخ، جغرافیا و فرهنگ مردم اقلید، ج۱، ص۱۲۴، تهران، ۱۳۸۲ش.
[۸]
مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، ج۱، ص۲۱۶، کرمان، ۱۳۸۱ش.
[۹]
رامپوری، غیاثالدین محمد، غیاثاللغات، ج۱، ص۱۶۹، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۱۰]
آنندراج، محمدپادشاه، ج۲، ص۹۰۲، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۱۱]
رضایی، جمال، بیرجندنامه، ج۱، ص۵۰۳-۵۰۴، به کوشش محمود رفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش.
[۱۲]
مجیدزاده، یوسف و دیگران، آیین سوگواری در دلفان لرستان، ج۱، ص۹، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۵.
در برخی از نقاط واژۀ پُرس برای مجلس زنانه، و اصطلاح فاتحهخوانی برای مجلس مردانه به کار میرود. [۱۳]
رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ج۱، ص۳۴۲، تهران، ۱۳۷۸ش.
در ایران برای متوفی مجالس ترحیم متعددی برگزار میشود که عبارتاند از: مجلس سومین روز درگذشتِ متوفی، که مجلس ترحیم، ختم ، فاتحهخوانی، تذکر در تهران ، تعزیه در مشهد و بلوچهای سراوان مراسم سوگواری را پرسان میگویند. [۱۴]
افشار سیستانی، ایرج، بلوچستان و تمدن دیرینۀ آن، ص۳۸۸، تهران، ۱۳۷۱ش.
عشایر کوچرو بختیاری ساکن در شرق لرستان مراسم فاتحهخوانی را که چند روز پس از مرگ میگیرند و معمولاً ۳ تا ۷ روز به درازا میکشد، و پُرسه در میان زردشتیان و اهالی کرمان و یزد و شیراز خوانده میشود؛ مجلسی در روز هفتم و چهلم (چله، اربعین)؛ گاه نیز مجلسی در روز هفتم و سیام در برخی شهرهای کردستان برگزار میشود، [۱۵]
احمد وکیلیان، بنیاد دایره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
و مجلس سالروز است. [۱۶]
گودرزی، حسین، سیمای عشایر شرق لرستان، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۵، ۱۳۷۴ش.
کمکهای جنسیو نقدی مردم به صاحب عزا هم ــ که در برخی نقاط رواج دارد ــ با واژۀ پُرسیا صورتهایی از این واژه ارتباط دارد. مثلاً در میان بختیاریهای شرق لرستان کمکهزینههای مجلس پُرس را پُرسی میگویند. [۱۷]
گودرزی، حسین، سیمای عشایر شرق لرستان، ج۱، ص۱۲۴، ۱۳۷۴ش.
در عربی واژههای تعزیه و تأبین به ترتیب برای تسلیتگویی و مرثیهخوانی و ستایش مرده، و اصطلاح حَفلَةالتأبین برای مجلس ترحیم، [۱۸]
صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، ج۱، ص۷، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۱۹]
آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ج۱، ص۱۳۱، تهران، ۱۳۸۱ش.
آمده است.۳ - پیشینهپیشینۀ برگزاری مجلس سوگواری، همچنانکه در برخی از آثار و نشانههای برجای مانده از عهد باستان میتوان دید، به درازای حیات بشر بر زمین است. قوم بنیاسرائیل در سوگ از دسترفتگان، نوحه میخواندند و میگریستند و بر سر خاک آنها میرفتند و خیرات و طعام میدادند. [۲۰]
عهد عتیق، ج۵۰، ص۳-۱۰.
[۲۱]
عهد عتیق، ج۱۶، ص۴- ۸.
[۲۲]
عهد عتیق، ج۱، ص۲۴.
[۲۳]
هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ج۱، ص۳۹۱، تهران، ۱۳۴۹ش.
در اسلام، پیشینۀ شرکت در مراسم سوگواری و پذیرایی در مجلس ترحیم به دوران صدر اسلام میرسد. بنابر احادیثی، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مرگ زید بن حارثه و دیگران در مسجد مینشست و در حالی که حزن و اندوه بر چهره داشت، ذکر دعا و مصیبت میکرد. [۲۴]
ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، ج۳، ص۴۹۰، استانبول، ۱۹۸۱م.
در روایات شیعی و سنّی با استناد به حدیثی از پیامبر اکرم در شهادت جعفر بن ابی طالب، تصریح شده که مستحب است خویشان و نزدیکان متوفی به مدت سه روز در تهیه غذا و فراهم آوردن برخی امکانات، به خانواده او که دچار تألمات روحی شدهاند یاری رسانند و از آنان مراقبت و به آنان مهربانی کنند. [۲۵]
ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، ج۳، ص۴۸۹ ، استانبول، ۱۹۸۱م.
[۲۶]
ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، ج۳، ص۴۹۷ ، استانبول، ۱۹۸۱م.
به گفته امام صادق (علیهالسلام) از همان زمان، این کار به صورت «سنّت» در آمد. [۲۷]
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۳، ص۴۹۷، ش ۳۱۳۲، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۲۸]
ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۱۱، ش ۱۶۰۱، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۲۹]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۳۲۳، ش ۹۹۸، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
از پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهمالسلام) سخن روشنی دالّ بر رد یا پذیرش برگزاری مجالس پرهزینه برای متوفی در دست نیست؛ اما بنا بر قراینی، در سیره ایشان این کار پذیرفته نبوده است. [۳۱]
حمیدرضا اربابی، «پژوهشی در سیره اهل بیت در عزاداری و استمرار آن تا عهد آل بویه»، ج۱، ص۷۲ـ۷۳، پایان نامه کارشناسی ارشد فرهنگ و تمدن، دانشکده الهیات، دانشگاه تهران، ۱۳۷۶ ش.
[۳۲]
مصطفی خن، مصطفی بغا و علی شربجی، ج۱، ص۲۶۴، الفقه المنهجی علی مذهب الامام الشافعی، دمشق ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
در دورههای بعد برای درگذشتگان معمولاً مجالسی در شب هفت و چهل برگذار میکردند که در آنها قاریان با صدای بلند قرآن میخواندند و شرکتکنندگان نیز با در دست گرفتن سیپاره، یعنی جزوههای قرآن، آیاتی را زیر لب زمزمه میکردند. در این مجالس به پذیرایی از مهمانان میپرداختند و برای آرامش روان مرده، بینوایان را حلوا و آش میدادند. [۳۳]
مظاهری، علی، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ج۱، ص۸۲، ترجمۀ مرتضی راوندی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۴ - آداب و رسوم ترحیم در کشورهاآداب و روسوم مجلس ترحیم در کشورهای مختلف عبارت است از: ۴.۱ - تاجیکستانتاجیکان در روز بیستم و چهلم و سالروز [۳۴]
رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
نیز مجلسی برگزار میکنند و در آن برای آمرزش متوفی خیرات میدهند. دود کردن اسفند [۳۵]
رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
و کُندر و عود نیز از دیگر آداب این مجالس در برخی نواحی تاجیکستان است. در تاجیکستان در مراسم چهلم حلوای مخصوصی میپزند و بنا به عقیده عامه، این حلوا نشان دهنده تجزیه جسد میّت در چهلمین روز است. [۳۶]
رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
در تاجیکستان تا سالروز مرگ، جمعهها مجلس کوچکی برای قرآن خوانی به نام «جمعگی» برگزار میشود. در تاجیکستان شمعهایی به نام «نوکچه» درست میکنند که طی سه یا هفت روز عزاداری دائماً روشن است. [۳۷]
رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
۴.۲ - هندیانهندیان مسلمان مراسم عزاداری را در روز سوم درگذشته بر سر مزار او برپا میداشتند و روی گور را با قالی و پرده و شاخههای گل میآراستند و قاریان، قرآن و اشعاری در رثای مرده میخواندند و به خویشاوندان مرده تسلیت میگفتند، [۳۸]
ابن بطوطه، الرحلة، ج۱، ص۱۰۷، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۳۹]
ابن بطوطه، الرحلة، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
به گفته ابن بطوطه [۴۰]
ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ج۲، ص۵۸۵، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
در سده هشتم، آوردن طعام به منزل صاحب عزا از رسوم معمول در هند دوره اسلامی بوده است.شیون کـردن و گریستن بر سـر مزار و در مجلس عزا ــ که امروزه کم و بیش همچنان رایج است. [۴۱]
علمداری، مهدی،فرهنگ عامیانۀ دماوند، ج۱، ص۴۴، تهران، ۱۳۷۹ش.
همچنین آداب پوشیدن لباس سیاه یا پلاس و پارهای سیاه بر تن داشتن، در شرق پیشینۀ دور و درازی دارد. [۴۲]
ابن بطوطه، الرحلة، ج۱، ص۱۹۷، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
در شرق ایران در دورۀ باستان، علاوه بر گریستن و شیون کردن، کارهای دیگری چون زخم زدن بر خود در سوگ مرده ــ بهویژه بزرگان، کشتگان وجوانان ــ و همچنین خراشیدن صورت، بریدن مو، دریدن جامه و حتی بریدن گوش و خودکشی و قربانی کردن اسب، وجود داشته است. [۴۳]
ویدنگرن، گئو، دینهای ایران، ج۱، ص۶۴، ترجمۀ منوچهر فرهنگ، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۴۴]
ویدنگرن، گئو، دینهای ایران، ج۱، ص۴۴۴-۴۴۵، ترجمۀ منوچهر فرهنگ، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۴۵]
ویدنگرن، گئو، دینهای ایران، ج۱، ص۴۶۵، ترجمۀ منوچهر فرهنگ، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۴۶]
ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ج۱، ص۵۰-۵۱، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م.
[۴۷]
فردوسی، شاهنامه، ج۱، ص۲۸۲، به کوشش جلال خالقی مطلق، ۱۳۶۸-۱۳۷۰ش.
[۴۸]
فردوسی، شاهنامه، ج۱، ص۳۱۶-۳۱۷، به کوشش جلال خالقی مطلق، ۱۳۶۸-۱۳۷۰ش.
مسلمانان هند نیز در روز سوم طعام تهیه میکردند و به خانۀ صاحب عزا میفرستادند. [۴۹]
ابن بطوطه، الرحلة، ج۱، ص۵۰۶، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
به نوشته ابن بطوطه، [۵۰]
ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ج۲، ص۵۸۴ ـ ۵۸۵، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
در هند در مجلس ترحیم از مهمانان با شربت و میوههای خشک و نارگیل پذیرایی میشده است.۴.۳ - مصردر مصر و برخی کشورهای عربی زنانی که در عزاداری کردن مهارت دارند («باکیه» ها) برای تأثرانگیزتر کردن مجلس، دعوت میشوند. [۵۱]
حنا فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب القدیم، ج۱، ص۱۴۶، بیروت ۱۹۸۶.
شدت عزاداری زنان در مصر چنان بود که گاه برای حفظ نظم مجلس، از شرکت کردن آنان در مراسم سوکواری جلوگیری میکردند. [۵۲]
علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ج۱، ص۷۶، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۷۸ ش.
از گذشتههای دور در مصر، بویژه در روستاها، موسیقی خاصی با دف نواخته میشد و زنانی که به آنان «ندّابه» می گفتند با رنگ کردن چهرههایشان با نیل، حرکاتی موزون انجام میدادند. [۵۳]
احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریه، ذیل «جنازه»، قاهره ۱۹۵۳.
[۵۴]
احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریه، ذیل «عزا»، قاهره ۱۹۵۳.
۴.۴ - عراق و آذربایجاندر میان یزیدیه عراق نیز نواختن نغمات حزن آور با طبل و زَمّاره (نوعی نی لبک) معمول بوده است. [۵۵]
عبدالرزاق حسنی، «یزیدیه یا شیطان پرستان»، ج۱، ص۸۰۷، ارمغان، سال ۱۴، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۱۲).
[۵۶]
محمد تونجی، یزیدیان یا شیطان پرستان، ج۱، ص۱۶۵، ترجمه احسان مقدس، تهران ۱۳۸۰ ش.
در روز هفتم و چهلم و سالروز درگذشتِ متوفی نیز مجالسی برگزار میشود که کمابیش مشابه مجلس ترحیم، اما بیشتر به قصد تذکر، است. حضور اشخاص در مجالس چهلم و سالروز به دعوت بازماندگان بستگی دارد. مدعوین پس از حضور یافتن بر سر مزار متوفی، به خانه یا مسجدی که محل برگزاری مجلس است، می روند. در آذربایجان مراسم شب هفتم برگزار نمیشود، بلکه بعد از مجلس ترحیم در هر شب جمعه تا چهلم، بازماندگان و آشنایان در خانه متوفی عزاداری میکنند.۴.۵ - ایرانامروزه مسلمانان سراسر ایران، به منظور فراهم آوردن امکان حضور دوستان و آشنایان برای اظهار همدردی و عرض تسلیت به بازماندگان سوگوار، مراسم و مجالسی برپا میکنند که همواره شمار و گستردگی آنها، نوع اظهار همدردی و تألم، و بهویژه آیینهای آن، در نواحی مختلف و برحسب موقعیت اجتماعی متوفا و شرایط اجتماعی، متفاوت بوده است. معمولاً برگزاری مجلس ختم، شب هفت، شب چهل، و شب سال رواج بیشتری دارد. [۵۷]
بلوکباشی، علی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ج۱، ص۷۸، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، شم ۹.
[۵۸]
ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ج۱، ص۱۶۹، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش.
آیینهای سوگواری و برگزاری مجالس معمولاً از روز خاکسپاری آغاز میشود. در بیشتر نقاط پس از دفن مرده، مشایعتکنندگان به خانۀ صاحب عزا باز میگردند و از ۳ تا ۷ روز، گاه با نواختن موسیقی عزا برای بزرگان، بهویژه در میان لرهای کهگیلویه و لرهای دِلفان لرستان [۵۹]
لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، ج۱، ص۲۸، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۶۰]
مجیدزاده، یوسف و دیگران، آیین سوگواری در دلفان لرستان، ج۱، ص۸- ۹، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۵.
[۶۱]
شاهمـرادی، بیـژن، آیینهای سوگـواری در بختیاری، یاد بهار، ج۱، ص۲۲۴-۲۲۵، به کوشش کتایون مزداپور، تهران، ۱۳۷۶ش.
عزاداری میکنند. [۶۲]
نیکزاد امیرحسینی، کریم، شناخت سرزمین بختیاری، ج۱، ص۴۷۶، اصفهان، ۱۳۵۴ش.
[۶۳]
احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۶۴]
علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۷۹ش.
اغلب بلافاصله پس از مراسم تدفین، مجلس ترحیم در خانۀ متوفا و همسایگان، یا مسجد، برگذار میشود.در ایران، اولین و مهمترین مجلس در سومین روز پس از خاکسپاری، در خانه متوفی یا مسجد یا تکیه برگزار میشود که برگزاری آن سابقهای دیرینه دارد؛ مقدسی در سده چهارم، [۶۵]
مقدسی، مطهر، البدء والتاریخ، ج۱، ص۴۴۰، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.
ابن اثیر در سده هفتم [۶۶]
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۳۴.
و شبانکارهای در سده هشتم [۶۷]
محمد بن علی شبانکارهای، مجمع الانساب، ج۱، ص۴۵، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ ش.
در باره برگزار کردن مراسم سه روزه عزاداری مطالبی نوشتهاند. به نوشته ابن بطوطه، [۶۸]
ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ج۲، ص۵۸۴، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
هندیان مجلس ترحیم را بر سر مزار برگزار میکردند. در برخی شهرهای ایران برای تعیین تاریخ چهلمین روز، تعداد کل فرزندان یا تعداد فرزندان ذکور متوفی را از عدد چهل کم میکنند و تاریخ به دست آمده را چهلم اعلام میکنند.گاه بازماندگان از تعداد مجالس ترحیم و سایر تشریفات سوکواری میکاهند و مخارج آن را صرف امور خیر میکنند. در برخی نواحی ایران اگر صاحبان عزا برای برگزاری مراسم توانایی مالی نداشته باشند، اهالی محل در پرداخت هزینهها یاری میکنند. [۶۹]
محمد احمد پناهی، آداب و رسوم مردم سمنان، ج۱، ص۲۷۱، تهران ۱۳۷۴ ش.
به گزارش مقدسی [۷۰]
مقدسی، مطهر، البدء والتاریخ، ج۱، ص۴۴۰، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.
در سده چهارم، در شیراز نواختن طبل و نی در مجلس ترحیم معمول بود.۴.۵.۱ - زردتشیان ایرانزردشتیان امروز ایران، پس از انجام مراسم تشییع و بازگشت به خانه، به تدارک مراسم روز سوم یا روز سِد، یعنی پُرسه میپردازند. [۷۱]
شهریاری، دولت، مراسم مربوط به مردن، ج۱، ص۱۹۴، مجموعۀ مقالات چهارمین کنگرۀ تحقیقات ایرانی، به کوشش محمدحسین اسکندری، شیراز، ۱۳۵۳ش، ج۲.
[۷۲]
معین، محمد، ذیل پرسه، فرهنگ فارسی، تهران، ۱۳۸۰ش.
اما مهمترین مراسم را در بامداد روز چهارم برگذار میکنند که سِدوش نام دارد. در دهمین و سیامین روز، به ترتیب دهه و سیروزه را برپا میدارند؛ سپس تا یک سال هر ماه و تا ۳۰ سال، و حتی ۶۰ سال، هر سال مراسمی برگذار میکنند. [۷۳]
مزداپور، کتایون، نیایش برای درگذشتگان، ج۱، ص۳۶۸-۳۶۹، سروش پیر مغان، تهران، ۱۳۸۱ش.
پیروان دیگر ادیان، ازجمله ارمنیان و آشوریان، کمابیش تا ۳ روز سوگواری میکنند و برای مرده خیرات میدهند و مراسم هفتم و چهلم و سال را نیز برگذار میکنند. [۷۴]
تونجی، محمد، یزیدیان یا شیطانپرستان، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵، ترجمۀ احسان مقدس، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۷۵]
صلیبی، ژاسنت، ایرانیان آشوری و کلدانی، ج۱، ص۷۴، تهران، ۱۳۸۲ش.
ارمنیانی که بضاعت داشته باشند تا ۷ شبانهروز کشیشان و فقرا را اطعام میکنند. [۷۶]
تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ج۱، ص۴۴۵، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، اصفهان، ۱۳۶۳ش.
صابئین مندایی تا ۴۵ روز مراسم ختم برپا میدارند و در این مدت هر روز یکبار غذای آمرزش به بینوایان میدهند. [۷۷]
سیادت، موسی، تاریخ جغرافیایی عرب خوزستان، ج۱، ص۲۶۸، تهـران، ۱۳۷۴ش.
با این همه، سنت زردشتی و آیین مندایی، گریستن بر مرده را نهی کرده و پیروان این ادیان امروز آن را رعایت میکنند. [۷۸]
شهریاری، دولت، مراسم مربوط به مردن، ج۱، ص۱۹۲، مجموعۀ مقالات چهارمین کنگرۀ تحقیقات ایرانی، به کوشش محمدحسین اسکندری، شیراز، ۱۳۵۳ش.
[۷۹]
شهزادی، رستم، مجموعۀ سخنرانیها، به کوشش مهرانگیز شهزادی، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۸، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۸۰]
ویدنگرن، گئو، دینهای ایران، ج۱، ص۶۴، ترجمۀ منوچهر فرهنگ، تهران، ۱۳۷۷ش.
از صدر اسلام نیز اخباری رسیده است حاکی از اینکه عایشه و زنان مدینه در سوگ پیامبر (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) به شیون و زاری پرداختند و بر سر و روی خود زدند. ۵ - نحوه پذیرایی در ایراندر ایران غالباً در قسمتی از محل برگزاری مجلس ترحیم، شال ترمه پهن میکنند و بر آن قرآن و گلاب پاش و صندوقی حاوی جزوههایی مشتمل بر یک دوره کامل قرآن به نام سی پاره یا شصت پاره یا صدوبیست پاره و گاه گلدان یا گلدانهایی با گلهای سفید و شمعهای سیاه یا سفید و ظرفهای حلوا و خرما و عکس متوفی میگذارند. [۸۲]
علی بلوکباشی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، ج۱، ص۷۹، پیام نوین، دوره ۷، ش ۹ (آبان و آذر ۱۳۴۴).
[۸۳]
ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۲۱۴ـ ۲۱۵، تهران ۱۳۶۳ش.
گذاشتن قرآن و گلاب و حلوا بر این سفره متداولتر و قدیمتر است. [۸۴]
علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ج۱، ص۸۲، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۸۵]
ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۱۰۹، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
در برخی نواحی ایران خوراکیهای دیگری نیز برای پذیرایی از مهمانان بر سفره میگذارند؛ از جمله، قهوه [۸۶]
محمود کتیرایی، از خشت تا خشت، ج۱، ص۲۸۶، تهران ۱۳۷۸ ش.
و قُوَّتو (یا قاووت، مخلوطی از قهوه و تخم چند گیاه و شکر، هر سه آسیاب شده) در خراسان ؛ قهوه و قوّتو و کاکائو و کُماج و روغن جوشی (هردو از شیرینیهای محلی) در کرمان ؛ و رَنگینَک در شیراز . [۸۷]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج۱، ص۱۵۷، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۸۸]
ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۲۱۵، تهران ۱۳۶۳ش.
۵.۱ - تهراندر تهران معمولاً ۳ روز در خانۀ صاحب عزا ناهار یا شام میدهند و با آبگوشت لپه و پلو خورشت قیمه از کسانی که برای تسلیتگویی آمدهاند، پذیرایی میکنند. در برخی جاها نیز یک وعده غذا به شرکتکنندگان میدهند. [۸۹]
دالمانی، هانری رنه، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ج۱، ص۲۷۸، ترجمۀ فرهوشی، تهران، ۱۳۳۵ش.
[۹۰]
زندهدل، حسن و دیگران، مجموعۀ راهنمای جامع ایرانگردی، ج۹، ص۱۸۸، تهران، ۱۳۷۷-۱۳۷۹ش.
[۹۱]
بلوکباشی، علی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ج۱، ص۸۱، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، شم ۹.
این وعده غذا غالباً از گوشت گوسفندی تهیه میشود که برای مرده قربانی کردهاند؛ گاه این وعده غذا فقط خاص نزدیکان است و اطعام عمومی، و به اصطلاح خرج، به روزهای بعد، اغلب به روز سوم، موکول میشود. [۹۲]
افشار سیستانی، ایرج، مقدمه بر شناخت ایلها، ج۱، ص۳۴۰، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶-۱۳۶۸ش.
[۹۳]
علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۷۹ش.
پذیرایی از کسانی که برای تعزیت بازماندگان به دیدن آنها میروند، میان مسلمانان از دیرباز مرسوم بوده است. در حدیثی دیگر از پیامبر (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) کمک کردن به بازماندگان در اطعام مردم در ۳ شبانهروز توصیه شده است. [۹۴]
ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، ج۳، ص۴۹۷، حاشیۀ ۱، استانبول، ۱۹۸۱م.
امروزه در تهران و بسیاری از شهرها مجالس ترحیم شب سوم و هفتم (و نه الزاماً در این زمانها) یا هر دو، در خانه و بیشتر در مسجد و معمولاً در دو بخش زنانه و مردانه جدا از هم برگذار میشود.مجلس ختم را که برگزاری آن بهطور شفاهی به خویشان و آشنایان، یا دادن آگهی در روزنامه اعلام میشود، از پیش میچینند، آماده میکنند. برای این کار طاقهشالی در مسجد پهن میکنند و روی آن قاب و قدح، یک جعبۀ سی یا شصتپاره (حاوی جزوههای قرآن)، رحل، چند ظرف حلوا، خرما، شیرینی و چند گلابپاش میگذارند. [۹۵]
بلوکباشی، علی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ج۱، ص۷۹، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، شم ۹.
[۹۶]
بلوکباشی، علی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ج۱، ص۸۱، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، شم ۹.
[۹۷]
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، ج۱، ص۲۸۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۹۸]
ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش.
۵.۲ - کرمان و ترکمندر کرمان شرکت کنندگان در مجلس هفتم، برای صاحبان عزا به رسم احترام و برای کمک در تأمین مخارج مراسم، کله قند و چای میبردند. به نوشته پورکریم، [۹۹]
هوشنگ پورکریم، «ترکمنهای ایران (۲)»، ج۱، ص۳۱، هنر و مردم، ش ۵۰ (آذر ۱۳۴۵).
ترکمنهای اینجه برون یک روز پس از خاکسپاری هدایایی چون کله قند و پارچه و برّه برای صاحبان عزا میبردند.۵.۳ - کردستاندر کردستان از مهمانان در مسجد و خانه فقط با آب خنک پذیرایی میکنند و دعوت از آنان برای صرف غذا معمول نیست. [۱۰۰]
محمدعادل ضیایی، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
در برخی شهرهای کردستان و در میان اهل سنّت ، مراسمی به مدت سه روز از صبح تا عصر در مسجد محل برای شرکت آقایان و مجلس ختمی برای شرکت بانوان در منزل برگزار میشود. اخیراً در این شهرها، این مدت به دو روز تقلیل یافته است و مراسم شب هفتم، چهلم و سالگرد به هیچ وجه برگزار نمیشود. [۱۰۱]
محمدعادل ضیایی، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
قبلاً در کردستان مرسوم بود که روز سوم خانواده میّت به زنانی که بر سر مزار حضور داشتند کلوچه میدادند. [۱۰۲]
محمدعادل ضیایی، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
به نوشته پورکریم، [۱۰۳]
هوشنگ پورکریم، «ترکمنهای ایران (۲)»، ج۱، ص۳۲، هنرومردم، ش ۵۰ (آذر ۱۳۴۵).
ترکمنها از مهمانان با آبگوشتی به نام «اللّه یُلی» در روز سوم و پنجم پذیرایی میکردند. در میان کُردها به پیروی از سنّت پیامبر، وابستگان دورتر میّت یا همسایگان او، خانواده متوفی و اقوام نزدیک او را برای صرف غذا دعوت میکنند یا به خانه متوفی غذا میفرستند. [۱۰۴]
محمدعادل ضیایی، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
۵.۴ - بختیارهای لرستاندر نواحی روستایی، در تمام مدت برپایی مجلس ترحیم (یک هفته)، هر روز بر سر مزار میروند، [۱۰۵]
مجیدی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد، ج۱، ص۵۸۳، تهران، ۱۳۷۱ش.
و گاه با دادن شام و ناهار از شرکتکنندگان پذیرایی میکنند. [۱۰۶]
افشار سیستانی، ایرج، مقدمه بر شناخت ایلها، ج۱، ص۲۹۶، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶-۱۳۶۸ش.
[۱۰۷]
بیگدلی، محمدرضا، ترکمنهای ایران، ج۱، ص۵۲۱، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۰۸]
زندهدل، حسن و دیگران، مجموعۀ راهنمای جامع ایرانگردی، ج۲، ص۱۳۹، تهران، ۱۳۷۷-۱۳۷۹ش.
در میان برخی عشایر، مانند بختیاریهای شرق لرستـان روز سوم که آن را سه روزه میگویند، یک وعده غذا میدهند. [۱۰۹]
گودرزی، حسین، سیمای عشایر شرق لرستان، ج۱، ص۱۲۲، ۱۳۷۴ش.
۵.۵ - در جنوب ایراندر برخی شهرهای جنوبی ایران، پیش از مجلس یا پس از آن، غذاهایی مانند عدس پلو [۱۱۰]
صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ج۱، ص۵۵۷، مشهد ۱۳۷۱ ش.
و خوراکی از گوشت و برنج به نام «صواب (ثواب) میّت» [۱۱۱]
ایرج افشار سیستانی، جزیره کیش و دریای پارس، ج۱، ص۲۷۸، تهران ۱۳۷۰ ش.
داده میشود.عزاداری عربهای خوزستان گاه تا یک ماه به طول میانجامد و تا ۷ هفته شبهای جمعه شام میدهند. اینان علاوه بر سوم و هفتم، چهلم و سال را هم با تشریفات و دادن خرج برگذار میکنند. [۱۱۲]
زندهدل، حسن و دیگران، مجموعۀ راهنمای جامع ایرانگردی، ج۱۰، ص۱۱۰، تهران، ۱۳۷۷-۱۳۷۹ش.
در برخی از نقاط، مانند سمنان، مراسم شب هفتم و چهلم مرسوم نبوده است ، [۱۱۳]
احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، ج۱، ص۲۷، تهران، ۱۳۷۴ش.
و امروزه، در صورت برگذار شدن، گستردگی و تشریفات کمتری دارد. [۱۱۴]
تدین، انوشیروان، اریخ، جغرافیا و فرهنگ مردم اقلید، ج۱، ص۱۲۴، تتهران، ۱۳۸۲ش.
از دیرباز مدت عزاداری و سوگواری، از ۳ روز [۱۱۵]
شبانکارهای، محمد، مجمع الانساب، ج۱، ص۴۵، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۱۶]
سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ج۱، ص۱۴۲، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
تا یک هفته [۱۱۷]
فردوسی، شاهنامه، ج۲، ص۳۸۱، به کوشش جلال خالقی مطلق، ۱۳۶۸-۱۳۷۰ش.
و حتی یک سال [۱۱۸]
فردوسی، شاهنامه، ج۱، ص۲۴، به کوشش جلال خالقی مطلق، ۱۳۶۸-۱۳۷۰ش.
متفاوت بوده است.۶ - آداب مجالس ترحیمصاحبان عزا برای خوشامدگویی در آستانۀ در میایستند و مجلس با قرآنخوانی قاری و خواندن اشعاری چند توسط مداح آغاز میشود و افرادی جزوههای قرآن را میان حاضران برای قرائت پخش میکنند. سپس خطیبی، معمولاً روحانی، در باب فانی بودن جهان، گناه و غفلت مردمان، سختی مرگ و فشار قبر، روز قیامت، ضرورت توشهاندوزی برای سفر آخرت، و موضوعات دیگر اجتماعی، دینی و اخلاقی سخنانی میگوید. [۱۱۹]
محمدعادل ضیایی، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
[۱۲۰]
ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۲۱۴، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۲۱]
شاکر صابر ضابط، «التقالید بین بغداد و کرکوک»، ج۱، ص۶۷ـ ۶۸، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۳ (تشرین الثانی ۱۹۶۳).
[۱۲۲]
علی بلوکباشی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، ج۱، ص۸۰، پیام نوین، دوره ۷، ش ۹ (آبان و آذر ۱۳۴۴).
آنگاه اشارهای به احوال و صفات فرد درگذشته میکند، و به ذکر مصیبت کربلا میپردازد و روضه سیدالشهدا میخواند و از منبر پایین میآید. [۱۲۳]
بلوکباشی، علی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ج۱، ص۷۹-۸۰، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، شم ۹.
[۱۲۴]
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۵، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۲۵]
ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۶، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش.
پیشتر، روضه خوانان مجلس سه یا پنج تن بودند؛ شمار آنها میبایست فرد میبود. [۱۲۶]
محمود کتیرایی، از خشت تا خشت، ج۱، ص۲۸۶، تهران ۱۳۷۸ ش.
در تمام این مدت گهگاه واعظ از جانب خود یا کسان دیگر مصیبت وارده را به صاحبان عزا تسلیت میگوید و حاضران را به ذکر صلوات و قرائت فاتحه فرا میخواند. در طول مراسم گاه نوشیدنی و حلوا و خرما در مجلس میگردانند و گاه گلاب تعارف میکنند تا قطراتی از آن را به قصد تبرک بر دست و صورت بکشند. [۱۲۷]
بلوکباشی، علی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ج۱، ص۷۹-۸۰، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، شم ۹.
در برخی مساجد پذیرایی از شرکتکنندگان به هنگام بیرون آمدن از مجلس انجام میشود. [۱۲۸]
علی بلوکباشی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، ج۱، ص۷۹، پیام نوین، دوره ۷، ش ۹ (آبان و آذر ۱۳۴۴).
معمولاً شرکتکنندگان هنگام ورود و خروج، با صاحبان عزا که در مدخل مجلس ایستادهاند، دست میدهند و گاه روبوسی هم میکنند و با گفتن جملاتی نظیر خدا بیامرزد، خداوند رحمت کند، غم آخرتان باشد، روحش شاد، بقای عمر شما باشد، تسلیت عرض میکنم، غم شما دور، سر شما سلامت و جز آن، بازماندگان را به اصطلاح سرسلامتی میدهند. [۱۲۹]
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۲۱۴، تهران، ۱۳۶۳ش.
تهرانیها مجلس ترحیم شب چهلم و شب سال را پس از برگزاری مراسمی بر سر مزار مرده، در خانه یا اخیراً در یکی از رستورانها، میگیرند و خویشاوندان و دوستان را با شام و عصرانه پذیرایی میکنند. [۱۳۰]
بلوکباشی، علی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ج۱، ص۸۳، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، شم ۹.
مجالس ترحیم به شکلهای دیگر هم برگذار میشود: در بلوچستان پس از انجام مراسم تدفین، صاحب عزا در خانه مینشیند و دوستان و آشنایان به دیدارش میآیند، زیر لب فاتحه میخوانند و پس از کشیدن دستها بر صورت خود، احوالپرسی و صحبتهای متفرقه آغاز میشود و نه تنها روضهخوانی و گریه در کار نیست، بلکه از مرگ همسخن نمیرود. [۱۳۱]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۴۷، تهران، ۱۳۵۵ش.
۶.۱ - کارهای زناندر بعضی نواحی، مانند خراسان، [۱۳۲]
ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۲۱۶، تهران ۱۳۶۳ش.
روضه خوانِ مجلسِ زنانه، زن است که او را «آتو» یا «آتون» [۱۳۳]
احمد وکیلیان، بنیاد دایره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
[۱۳۴]
رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
می نامند. شیون، خودزنی، کندن موی سر، دریدن جامه و سنگ بر سینه کوفتن، از جمله کارهای برخی زنان در مجلس ترحیم است. آنان در مجالسی که در منزل برگزار میشود معمولاً دیرتر از مردان مجلس را ترک میکنند. [۱۳۵]
محمود کتیرایی، از خشت تا خشت، ج۱، ص۲۸۳ـ۲۸۴، تهران ۱۳۷۸ ش.
۶.۲ - سیاه پوشیدنسیاه پوشیدن نیز ازجمله رسوم مشترک اغلب سوگواریها و مجالس ترحیم است، البته جز در میان زردشتیان و صابئین مندایی که به شدت آن را منع کردهاند. [۱۳۶]
شهزادی، رستم، مجموعۀ سخنرانیها، ج۱، ص۱۲۹، به کوشش مهرانگیز شهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۱۳۷]
سیادت، موسی، تاریخ جغرافیایی عرب خوزستان، ج۱، ص۲۶۸، تهـران، ۱۳۷۴ش.
از سیاهپوشی در دوران باستان شواهدی در دست هست، [۱۳۸]
ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ج۱، ص۵۰، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م.
و ظاهراً در غرب و شرق ایران از دیرباز سوگواران جامۀ کبود نیلی یا سیاه در بر میکردند. [۱۳۹]
ابن بطوطه، الرحلة، ج۱، ص۱۹۷، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۱۴۰]
مظاهری، علی، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمۀ مرتضی راوندی، ج۱، ص۸۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
اما در دین رسمی ایران باستان، یعنی دین زردشتی، جامۀ عزا سپید بوده، و این سنت تا دوران اسلامی و از جمله روزگار غزنویان ادامه داشته، و در اقصا نقاط قلمرو اسلام، یعنی در اندلس و مغرب نیز رنگ سفید نشانۀ عزاداری بوده است. [۱۴۱]
مظاهری، علی، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمۀ مرتضی راوندی، ج۱، ص۸۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
دربارۀ اینکه از چه زمانی سیاهپوشی بار دیگر جای سپیدپوشی را در مراسم عزای مرده گرفته است، آگاهی روشنی در دست نیست. [۱۴۲]
دبیرسیاقی، محمد، جامۀ سپید در مراسم سوگواری، ج۱، ص۸-۹، س ۱، شم ۴، پشوتن، تهران، ۱۳۳۷ش.
۶.۳ - قاریاندر پاکستان نیز در روز سوم مراسمی برگزار میشود که آن را «رسم قُل» می نامند. معمولاً صاحبان مجلسِ ترحیم، قاریانی دعوت میکنند تا در طول مجلس، قرآن تلاوت کنند. [۱۴۳]
علی بلوکباشی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، ج۱، ص۷۹، پیام نوین، دوره ۷، ش ۹ (آبان و آذر ۱۳۴۴).
در بعضی شهرهای ایران این قاریان را «مُعرِّف» می گویند. [۱۴۴]
محمد احمد پناهی، آداب و رسوم مردم سمنان، ج۱، ص۲۷۱، تهران ۱۳۷۴ ش.
به گفته ابن بطوطه، [۱۴۵]
ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۰۹، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
در دمشق هنگام ورود بزرگان به مجلس «تعزیه» (ترحیم)، معرّف موظف بود که با صدای بلند نام و لقب آنان و جای مناسب برای نشستن هریک را اعلام کند.۶.۴ - شب چهلم۳۹ روز پس از خاکسپاری، سنگ قبر روی مدفن قرار میدهند که این رسم را در تهران «پاگرفتن» می نامند. [۱۴۶]
علی بلوکباشی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، ج۱، ص۸۲ ـ۸۳، پیام نوین، دوره ۷، ش۹ (آبان و آذر ۱۳۴۴).
و به همین سبب مجلس چهلم را «شب پا گرفتن» نیز میخوانند. در برخی شهرهای ایران برای تعیین تاریخ چهلمین روز، تعداد کل فرزندان یا تعداد فرزندان ذکور متوفی را از عدد چهل کم میکنند و تاریخ به دست آمده را چهلم اعلام میکنند.۶.۵ - برگزاری ترحیم در عید نوروزدر نخستین عید نوروز پس از مرگ متوفی نیز «مجلس نوروزی» برگزار میشود که در آن از مهمانان با برگه زردآلو پذیرایی میکنند. [۱۴۷]
رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
در ایران نیز حضور در منزل متوفی و دیدار از بازماندگان در اولین عید مذهبی یا ملی پس از فوت وی، مرسوم است.۶.۶ - نحوه اطلاعرسانیامروزه خویشان و آشنایان متوفی را برای شرکت در مراسم خاکسپاری و اطلاع از ساعت و روز برگزاری مجلس ترحیم از طریق درج آگهی در روزنامه و اطلاعیه چاپی آگاه میکنند. ۷ - مجالس ترحیم مقاماتبرگزاری مجالس ترحیم در برخی جوامع مسلمان از مراسم خانوادگی و شخصی فراتر میرفت و نوعی پافشاری بر معتقدات دینی و هویت قومی به شمار میآمد، چنانکه در جمهوریهای مسلمان نشین در دوره شوروی سابق این مجالس برای درگذشت برخی مقامات حزبی برگزار میشد. [۱۴۸]
امام علی رحمانف، تاجیکان در آئینه تاریخ، ج۱، ص۱۲، از آریان تا سامانیان، گرنزی، لاندن ریور ادیشنز.
۸ - فهرست منابع(۱) آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، ۱۳۸۱ش. (۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ. (۳) ابن بطوطه، الرحلة، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. (۴) ابن ماجه، سنن ابن ماجه، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱. (۵) ابن منظور، لسان العرب. (۶) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱. (۷) احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریه، قاهره ۱۹۵۳. (۸) محمد احمد پناهی، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران ۱۳۷۴ ش. (۹) حمیدرضا اربابی، «پژوهشی در سیره اهل بیت در عزاداری و استمرار آن تا عهد آل بویه»، پایان نامه کارشناسی ارشد فرهنگ و تمدن، دانشکده الهیات، دانشگاه تهران، ۱۳۷۶ ش. (۱۰) ایرج افشار سیستانی، جزیره کیش و دریای پارس، تهران ۱۳۷۰ ش. (۱۱) علی بلوکباشی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیام نوین، دوره ۷، ش ۹ (آبان و آذر ۱۳۴۴). (۱۲) هوشنگ پورکریم، «ترکمنهای ایران (۲)»، هنرومردم، ش ۵۰ (آذر ۱۳۴۵). (۱۳) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱. (۱۴) محمد تونجی، یزیدیان، یا، شیطان پرستان، ترجمه احسان مقدس، تهران ۱۳۸۰ ش. (۱۵) حرّعاملی، وسائل الشیعة. (۱۶) عبدالرزاق حسنی، «یزیدیه یا شیطان پرستان»، ارمغان، سال ۱۴، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۱۲). (۱۷) مصطفی خن، مصطفی بغا و علی شربجی، الفقه المنهجی علی مذهب الامام الشافعی، دمشق ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰. (۱۸) امام علی رحمانف، تاجیکان در آئینه تاریخ، ج ۱: از آریان تا سامانیان، گرنزی: لاندن ریور ادیشنز. (۱۹) شاکر صابر ضابط، «التقالید بین بغداد و کرکوک»، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۳ (تشرین الثانی ۱۹۶۳). (۲۰) محمدبن علی شبانکارهای، مجمع الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ ش. (۲۱) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ش. (۲۲) عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغه العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷. (۲۳) محمدعادل ضیایی، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰. (۲۴) حنا فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب القدیم، بیروت ۱۹۸۶. (۲۵) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ احمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۲۶) محمود کتیرایی، از خشت تا خشت، تهران ۱۳۷۸ ش. (۲۷) هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش. (۲۸) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴. (۲۹) رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰. (۳۰) علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۷۸ ش. (۳۱) محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران ۱۳۷۱ ش. (۳۲) مقدسی، مطهر، البدء والتاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م. (۳۳) احمد وکیلیان، بنیاد دایره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰. (۳۴) صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، مشهد ۱۳۷۱ ش. (۳۵) آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش. (۳۶) ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، استانبول، ۱۹۸۱م. (۳۷) احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، ۱۳۷۴ش. (۳۸) افشار سیستانی، ایرج، بلوچستان و تمدن دیرینۀ آن، تهران، ۱۳۷۱ش. (۳۹) افشار سیستانی، ایرج، مقدمه بر شناخت ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶-۱۳۶۸ش. (۴۰) بیگدلی، محمدرضا، ترکمنهای ایران، تهران، ۱۳۶۹ش. (۴۱) نیکزاد امیرحسینی، کریم، شناخت سرزمین بختیاری، اصفهان، ۱۳۵۴ش. (۴۲) ویدنگرن، گئو، دینهای ایران، ترجمۀ منوچهر فرهنگ، تهران، ۱۳۷۷ش. (۴۳) هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، ۱۳۴۹ش. (۴۴) یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، تهران، ۱۳۵۵ش. (۴۵) عهد عتیق. (۴۶) رامپوری، غیاثالدین محمد، غیاثاللغات، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۷۵ش. (۴۷) فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، ۱۳۶۸-۱۳۷۰ش. (۴۸) کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ۱۳۷۸ش. (۴۹) گودرزی، حسین، سیمای عشایر شرق لرستان، ۱۳۷۴ش. (۵۰) لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، تهران، ۱۳۵۳ش. (۵۱) مجیدزاده، یوسف و دیگران، آیین سوگواری در دلفان لرستان، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۵. (۵۲) مجیدی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد، تهران، ۱۳۷۱ش. (۵۳) مزداپور، کتایون، نیایش برای درگذشتگان، سروش پیر مغان، تهران، ۱۳۸۱ش. (۵۴) مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، ۱۳۸۱ش. (۵۵) تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، اصفهان، ۱۳۶۳ش. (۵۶) تدین، انوشیروان، تاریخ، جغرافیا و فرهنگ مردم اقلید، تهران، ۱۳۸۲ش. (۵۷) تونجی، محمد، یزیدیان یا شیطانپرستان، ترجمۀ احسان مقدس، تهران، ۱۳۸۰ش. (۵۸) ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م. (۵۹) دالمانی، هانری رنه، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ فرهوشی، تهران، ۱۳۳۵ش. (۶۰) دبیرسیاقی، محمد، جامۀ سپید در مراسم سوگواری، پشوتن، تهران، ۱۳۳۷ش، س ۱، شم ۴. (۶۱) رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، ۱۳۷۸ش. (۶۲) رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش. (۶۳) زندهدل، حسن و دیگران، مجموعۀ راهنمای جامع ایرانگردی، تهران، ۱۳۷۷-۱۳۷۹ش. (۶۴) سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۶۵) سروشیان، جمشید، فرهنگ بهدینان، به کـوشش منوچهر ستـوده، تهران، ۱۳۵۶ش. (۶۶) سیادت، موسی، تاریخ جغرافیایی عرب خوزستان، تهـران، ۱۳۷۴ش. (۶۷) شاهمـرادی، بیـژن، آیینهای سوگـواری در بختیاری، یاد بهار، به کوشش کتایون مزداپور، تهران، ۱۳۷۶ش. (۶۸) شبانکارهای، محمد، مجمع الانساب، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش. (۶۹) شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش. (۷۰) شهریاری، دولت، مراسم مربوط به مردن، مجموعۀ مقالات چهارمین کنگرۀ تحقیقات ایرانی، به کوشش محمدحسین اسکندری، شیراز، ۱۳۵۳ش، ج۲. (۷۱) شهزادی، رستم، مجموعۀ سخنرانیها، به کوشش مهرانگیز شهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش. (۷۲) صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، ۱۳۷۷ش. (۷۳) صلیبی، ژاسنت، ایرانیان آشوری و کلدانی، تهران، ۱۳۸۲ش. (۷۴) علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، تهران، ۱۳۷۹ش. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ترحیم»، شماره۳۴۴۵. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ترحیم، مجلس»، شماره۵۸۷۳. ردههای این صفحه : آداب و رسوم | فرهنگ و اجتماع
|